sdkjfhsdkjfhksd

          akak 
            بازدید : 18
          جمعه 22 فروردین 1393
           نظرات (0)
        

وروز تعطیل باید آشپزی میکردم ولی خب حالشو نداشتم لباساموعوض
کردم ورفتم بیرون یه مرکز خرید نزدیکمون بود به اسم منلین جای باحالی بود جندتا
رستوران وکافی شاپ وفست فودخوب داشت

من عاشق پاستام رفتم وسفارش دادم اونجا گارسن ها حقوق ندارن درآمدشون از
انعامیه که میگیرن واسه همین خیلی با مشتری خوب برخورد میکنن خیلیاشونم خانومن
نشستم وبه دوروبرم نگاه میکردم

برعکس اونچه که همیشه توایران میگن خارجیها براشون خانواده مهم نیست
اونجا از هر ۱۰ تامیز ۸تاش خانواده بود همه خوشحال کنارهم ولی من
تنها...

تلفنم زنگ خورد جواب دادم برادر زن برادرشوهرجان سابق !!!!!!!!!!!بود کلی حال
واحوال کرد گفت میخواستم زودترزنگ بزنم وناهاردعوتت کنم بهش گفتم منلینم باتعجب گفت
منم اونجام اسم رستوران رو گفتم ودو دقیقه بعد اومد

یه پسرسی ساله با قد بلند وخوش تیپ یود یجورایی ازش خوشم اومد ازون خرخوونا بود تورشته
ی خودش یلی بود ...کلی باهم گپ زدیم ازهمه چی وهمه جا

باهم قدم زدیم پیشنهاددادبریم سینما اون وقتا تازه فیلم س*ک*س اند دسیتی
۲ رو پرده بود قبول کردم

قبلش رفتیم وقهوه گرفتیم با یه عالمه خامه اونجا پاییزبود وهوایه نمه
سرد (این پاییزهمیشه منوبدبخت میکنه بچه غول جان وگرنه خودت میدونی دخمل بدی
نیستم!!!!!!!!!!)حال
خوبی داشتم

بعدازین همه تنهایی یه دوست پیداکرده بودم که به دلم نشسته
بود

وقتی رفتیم توسالن تازه فهمیدیم موقع گرفتن تیکت وانتخاب صندلی رو
مونیتور اشتباها ازردیف جلوگرفتیم من چشمام آستیگماته ونور زیاد اذیتم میکنه

بهش گفتم علی برو وبه مامور سالن بگو من دوستم چشماش آستیگماته میگرن هم
داره وما اشتباها جامون رو انتخاب کردیم واینجوری اذیت میشیم ونمیتونیم فیلم رو
ببینیم ودوستم بعدش هم سردرد میگیره وباید یابره دکتر یا کلی قرص بخوره وآخرشم
معلوم نیست سردرد کوفتیش خوب بشه یانشه واسه همین فعلا سرجامون میشینیم ولی اگه
ردیفای آخر جاخالی بود وکسی ننشست لطفابیاین وبگین که ما جامون رو عوض کنیم وبریم
اونجا که هم فیلم رو باخیال راحت ببینیم هم چشمای دوست من که آستیگماته درد نگیره
هم مبتلا به سردرد نشه(لطفا شماهم یک نفس بخوونین چون من دقیقا همینجور مسلسل
واروبدون وقفه بهش میگفتم)